ٓمیدونید چه خبرهایی رو از جنبش سبز از درون فید ریدر نمیخونم؟
خبرهایی که عدهای میخوان یکی از اعمال رژیم رو محکوم کنند.
چون میدونم هیچ فایدهای نداره و عمه من هم بلد هست یکی از گندهای این رژيم رو محکوم کنه! طرف یک ساعت راجع به مثلا تجاوز به زندانیان نوشته و در آخر اعلام کرده که مثلا گروه حقوق بشر فلان شهر یا کشور این اقدام رو محکوم کرده. چیزی که معمولا از همون اول در عنوان مطلب هم گفته میشه. پس بیفایدهاست و نمیخونم.
خبرهایی که از سخنان یکی دیگر از مسئولین مملکت انتقاد میکنند.
مثلا فرض کنید یکی از وزراء دولت ا.ن. گفته باشد همه دختران مدارس ابتدایی راهنمایی و دبیرستان باید از همان سال اول ابتدایی حجاب کامل شامل چادر داشته باشند! بعد هم آقای خبرنگار جنبش سبز یک خروار انتقاد ازاین حرف وزیر نامحترم کرده باشد. از نظر من این حکومت جمعی از خودیها با جمعیت حدود ۱ ملیون نفر رو که شامل زن و مرد و بچه میشوند رو گرد خودش جمع کرده و برنامه این حکومت برای آینده تامین زندگی این جمعیت اندک با بهترین شرایط ممکن و ضمنا قتل عام و نسل کشی تدریجی باقی ۷۰ ملیون نفر جمعیت ایران هست تا بتدریج و در آینده نه چندان دور ایران کشوری ثروتمند با جمعیت ۱ملیون نفر و در رفاه کامل باشد. کشوری از هر نظر سکولار اما فقط برای خودیهای نظام. از آنجا که این نظام به اعتقاد من قصد اداره کردن ما مردم را نداشته و قصدش برعکس نابودی ما هست طبیعیست که حرفهای خوشایند ما هم نخواهند زد. پس قبل از اینکه به سخنان هرکدام از مسئولین این رژيم گوش بدهید بدانید که از نظر شما پر از انتقاد خواهد بود و وقت خود را تلف نکیند. آنها در تیم قرمز هستند و ما در تیم آبی! حرفهای آنها برای من تا حدی مهم هست که بدانیم برای کشتن ما چه نقشهای دارند(تیربارانهای دسته جمعی، عقیمسازی عمومی، کورههای آدمسوزی و…) همین و نه بیشتر. پس نقد حرفهایشان هم اهمیتی برایم ندارد.
یک راه جدید مسالمت آمیز برای اعلام اعتراضمان به حکومت
عمه آقای خامنهای هم دیگر تا حالا باید متوجه اعتراض ما شده باشند. پس دیگر کافیست. یا آنها را میکشیم یا آنها مارا میکشند. اینست قائده تحمیلی این بازی. اعتراض هم فایدهای ندارد.
آقای موسوی بار دیگر مردم را به خویشتن داری دعوت کرده و…
میدونید بعد از زندگی یا کار یا هرگونه فعالیتی با شخصی بخصوص، کمکم متوجه اخلاقیات وی خواهید شد. موسوی حوصله جنگ و دعوا ندارد. او ترجیح میدهد این کشور هرگز از دست دیکتاتوری خلاص نشود، هرگز درست نشود و هرگز رنگ دموکراسی نبیند تا اینکه در خیابانها جنگ داخلی براه بیافتد و خدای ناکرده از دماغ کسی قطره خونی بیاید. پس، از ابتدای دیدن بیانیههای اینچنینی تا آخر آنرا میتوانم حدس بزنم و در نتیجه وقت خودم را با خواندنش تلف نخواهم کرد.
حکومت چند نفر دیگر را کشت و چند نفر دیگر را زندانی کرد
این آخری از همه دردناکتر است بخصوص اینکه میدانم و میدانیم که بدون خمپاره، مسلسل و دیگر ادوات جنگی مدرن کاری از ما برای جلوگیری از این روند ساخته نیست. پس این را هم نخواهم خواند.
خبرهایی که واقعهای در همان روز در سال قبل را یادآوری میکنند
عنوان این مطالب را میخوانم تا فراموش نکنم که پارسال چه اتفاقی افتاده اما متنش رو نه. چون معمولا کاملا جریان آن اتفاق را به یا خواهم داشت و بنابراین تکرار جزئیات فایدهای ندارد.
وعده درست و دموکراتیک شدن مملکت در چهار یا پنج ملیون سال دیگر!
چون به عمر من قد نمیدهد برایم اهمیتی نداشته و نخواهم خواند. ببینید ستارهشناسان سالها تحقیق میکنند تا زمینه زندگی انسان در فضا را در چند صد سال آینده فراهم کنند. اما چیزی که هست این شغل آنهاست و پاداش آن را هم آخر هر ماه دریافت میکنند. چرا مردم باید برای دموکراسی در چند صد یا هزار یا ملیون سال دیگر کشته بدهند؟!؟ از همه مهمتر اینکه احتمالا تا آن موقع دیگر دموکراسی هم روش کهنهای برای حکومت کردن بوده و روشهای بهتری جایگذین شدهاند. گفتن اینکه هدف جنبش سبز زمینه چینی برای دموکراتیک شدن ایران در ملیاردها سال آنطرفتر هست برای من کوبیدن میخ مجازی به تابوت این جنبش بوده وحوصله خواندن این پیشگوییهای نوستراداموسی را ندارم!
بهرحال خواستم اینها را بگم که شاید شماهم بیشتر از این وقتتان را برای خواندن این قبیل مطالب تلف نکنید… ازین بابت اصلا هم خوشحال نیستم!
——————————————-
پینوشت: آقایان و خانمهایی که این پست را با فید ریدر یا از داخل وبلاگ خوانید. عجالتا یک کامنت حتی اگر خالی بود حتی اگر حوصله نوشتن ندارید بگذارید. انشاءالله روی لینک وبلاگ شخصی همه کامنت گذاران بلافاصله بعد از خواند کلیک کرده آنرا باز خواهم کرد. اوکی…؟ ای بابا…!
سلام رفیق
با فحوای کلامت موافقم اما بایستی دید خودمون رو وسعت ببخشیم، تا هیچ گاه وسیله قرار نگیریم.
لایکلایک
By: سیاوش on جون 27, 2010
at 12:26 ق.ظ.
.
.
.
این پیام خصوصی واسه خودته
لایکلایک
By: سیاوش on جون 27, 2010
at 12:27 ق.ظ.
عجب سیاست های کلی ای داره این جمهوری آریو. راستی برادر چه خبر ؟ رفتی اونور یا خیر ؟
لایکلایک
By: Bitars on ژوئیه 2, 2010
at 10:14 ق.ظ.
کلن از مطالب بلاگتون لذت بردم. بخصوص توصیه های شما به اونهایی که قصد جلای وطن دارند. خودم گرفتار برخی هش شدم. کلا حسادته که نمی زاره یه هموطن به موقع از تجربیات هموطن مقیم خودش در یک کشور دیگه به درستی بهره مند بشه.
——————————————————-
دلایل مختلفی هست. ولی عمدهترینش فکر میکنم بطور کلی حسادت باشه. مثلا حسادت به اینکه کسی راهی رو که تو با خون دل رفتی به سادگی مطلع شده و طی کنه.
لایکلایک
By: Aslan on ژوئیه 13, 2010
at 12:07 ب.ظ.