نگاشته شده توسط: آریو شعبانی | دسامبر 3, 2008

کامنتت رو میبندی؟ دارم برات!

آقا چقدر بعضی‌ها بی‌دموکراسی تشریف دارند (بی‌دموکراسی رو خودم اختراع کردم. کلیه حقوقش هم برای خودم محفوظه!) یارو نشسته یه صفحه و نصفی (در رزولوشن ۱۰۲۴x۷۶۸) مطلب نوشته، اونهم از نوع شدیدا انتقادی. شدیدا اجتماعی. شدیدا سیاسی. بعد اونوقت کامنت رو میبندی؟‌ الان تو خجالت نمی‌کشی؟!؟ کامنتهارو بستی؟ یعنی چی……………..؟ (با لحهجه مهران مدیری بخونید) ععععععععععععععععههههه! این یعنی چی…….؟ الان تو خوشحالی؟ (دهان کاملا باز و خیره به مانیتور نگاه کنید!).

از روزی که این وبلاگ رو راه انداختم هرجور کامنتی رو گذاشتم بیاد تو وبلاگم. برای هر کامنتی هم تا جایی که وقت داشتم پاسخ گذاشتم. هر کامنتی هم که جفنگ بود (تا الان خدا شاهده به ده‌تا نرسیده) فقط جفنگ اعلام کردم. راه کامنت گذاشتن رو برای هیچ کس نبستم. من هنوزم با وجود چنین افراد بی‌دموکراسی در مملکت اعتقاد دارم مردم ما شایسته و لایق حکومت دموکراتیک هستند. من خودم دموکراتیک هستم. وبلاگم دموکراتیک هست. من سر تا پام دموکراسیه. من دموکراسیم. من انقلاب فرانسه‌ام من انقلاب آمریکام. من انقلاب آفریقای جنوبی هستم. من………… من…………… من………….!

غرض اینکه توصیه دارم خدمت آقایان و خانمهای عزیز محترم، این ببعد خواستید مطلبی رو از یک وبلاگ ناشناس بخونید (حالا هرچقدر به نظر داغ و مهم می‌آمد) اول برید اون پایین ببینید مستطیل کامنت باز مونده یا گل گرفته شده. چون یک موقع ممکن است مطلبی مثل مطلب وبلاگ «زنسان» با عنوان «برای ما که سرسختانه زن بودیم» بخونید و با دیدن اینکه طرف در مطلبش به خدا هم فحاشی کرده حدود هفت‌صد کیلوبایت در مغزتان برایش جوابیه و کامنت آماده کنید و آخر کار با دیدن اینکه مرتیکه یا زنیکه بی‌دموکراسی کامنت رو کلهم اجمعین بسته آنجایتان سوزش بگیرد! از ماگفتن بود.

یکی دو مورد اول که دیدم ککم نگزید. اما حالا که میبینم دارند زیاد میشوند گفتم بیام اینجا بگم اینویزیبلیسم و نامرئی شدن آفت یاهو مسنجر بود. حالا این کامنت بستن هم داره میشه آفت وبلاگستان. نکنید آقا! نکنید.

———————————————

پی‌نوشت: من که توصیه نمی‌کنم مطلبش رو ولی این لینکشه.

پی‌نوشت: فرض کنید تا صبح من و شما در یک اتاق داد بزنیم سر هم و هیچ‌کدام هم صدای هم رو نشنویم و حرفهای خودمان را برای دیوارها تکرار در تکرار کنیم و … آخرش که چی؟ به این میگن یاهو مسنجر! باسه همین میگم که نگذارید وردپرس هم اینطوری بشه. نکنید.

پی‌نوشت: زنسان خانم. این حرفهارو به خدا نگو. البته اختیار با خودته. ولی انصاف نیست. اینهمه ظلم در حق سیاه پوستان شد. حرفشون این نشد که چرا خدا مارو سیاه آفریده. همه باهم گفتند سفیدها باید به حقوق ما احترام بگذارند. خدا رو با آفریده خودش مقایسه نکن. انصاف نیست بانو.


پاسخ

  1. رفیق شفیق شما مگه جند نفری که به خودت میگی «جمهوری»؟ بعدشم اسم وبلاگتو درست به انگلیسی ترجمه نکردی، یه The از اولش انداختی (به نظرم The هه رفته گل بچینه)
    —————————————————————-
    متاسفانه این روزها اینقدر استرس دارم و نگران آینده هستم که کلا مقالات مدریریت فکر رو کنار گذاشتم. وگرنه بهت میگفتم چطوری یک نفری میشه هم جمهوری بود هم دموکراتیک بود و هم با جهان جمهوریهای دموکراتیک خرد و کلان (انفرادی و کشوری) رابطه داشت.

    لایک

  2. حالا شاید یارو خواسته واسه دل خودش بنویسه؛ شاید نخواسته کسی در اون موضوع بخصوص باش شریک بشه؛ زور که نیست!
    + باز گلی به جمالت که اینقدر دموکراتیکی
    ————————————————–
    ده آخه یه تعداد کامنت تو پستش بود. بعد خوب منهم خواستم چیزی افاضه بفرمایم که دیدم تیرم به سنگ خورد!

    لایک

  3. 1- منظورتون این بود که شما دموکرات هستید دیگه. 🙂 دموکراتیک؟
    2- وبلاگی که کامنت هاش بسته باشه به سان زنبور بی عسل میماند
    —————————————————–
    وبلاگ بدون کامنت مثل تاکسی میمونه که شیشه‌هاش رو بالا کشیده.

    لایک

  4. پسر خوب من از خواننده هایی که از بالاترین لینک منو وا می کنن خاطره خوشی ندارم.
    خیلی وقتها دلیل عصبانیت ما از نوشته های دیگران اینه که منظورشونو درست نفهمیدیم. نه اینکه اونا قصد توهین به مقدساتو داشته باشن.
    اولا که من هیچ اعتقادی به نقد ندارم. بارها گفتم برای شما هم میگم. آدم یه مطلبیو یا دوس داره یا نداره. وبلاگستان جای بی در و پیکریه. شما نمی تونی بیای ادعا کنی که حتما باید راه نقد و گفت و شنود باز باشه. شاید یکی دلش نخواد نظر شما رو بدونه. اینکه توهین نیست. شما هم که از مطالب من خوشت نیومده عیب نداره دیگه منو نخون.
    من خیلی ممنونم که نظرتو مودبانه گفتی. چون اغلب کسایی که از مطالب من خوششون نمیاد و کامنت میذارن عادت دارن به پدر و مادر من توهین کنند. یا حرفای زشت به خودم بزنن. برای همین هم وقتی لینکم رفت بالاترین کامنتینگو بستم. چون قبلا تجربشو دارم.
    به هر حال ممنونم از توجه ات.

    لایک

  5. سلام آریو جان
    حال و احوالت چطوره ؟
    چند وقتی نبودم .
    آریو جان ، یادت میاد که کامنت من رو کلهم پاک نمودی ؟ ؟ ؟ منظورت این بود که جفنگ بوده ؟ ؟ ؟ این یکی رو دیگه ازت انتظار نداشتما ! ! !
    اما خوب هنوز وقت کنم میام مطالبت رو میخونم چون قشنگ مینویسی اما آریو تو چرا انقدر اعتراض میکنی ؟ یعنی چرا همش دنبال سوژه اعتراضی ؟ یه نگاه به وبلاگت یا همون جمهوریت انداختی آقای رئیس جمهور ؟ همش پر از اعتراضه ! ! !
    حالا که تو رئیس جمهور تمام وقت و مادام العمر این جمهوری شدی بهتر نیست یه کارای دیگه ای به جز شعار و لعن انجام بدی ؟
    به عنوان پیشنهاد و مثال میتونی گاهی از چیزای خوب صحبت کنی از چیزای قشنگ ، روابط انسانی زیبا ، شاید بتونی به چند نفری محبت رو برگردونی . حالا که انقدر زحمت میکشی حداقل یه سمت و سویی بهش بده که یه ردپایی ازت تو دنیا بمونه ، سعی کن یه فرهنگی رو رواج بدی ، نه اینکه همش در حال اعتراض باشید ، بیایید یه کم با هم ثواب ببریم ، هر کدومتون از کارای خوبتون بگید تا تشویق شید به انجام کارهای بهتر .
    موفق باشی آریو جان رئیس جمهوری دموکراتیک ( !!! )
    ——————————————————-
    من رئیس جمهور مادام‌العمر این جمهوری نیستم. این یعنی که در تصمیم‌گیریهام اصلا تعصب ندارم و شخصیتم بسته به شرایط متغیره و همیشه سعی میکنم اشتباهاتم رو تکرار نکنم.
    چرا همش اعتراض میکنم؟ به همون دلیل که نیکاهنگ تو وبلاگش همش اعتراض میکنه. به این دلیل که میبینم راه حل مشکلات کشور جلوی پای ماست ولی همه بهش بی اعتناییم. اینقدر اعتراض میکنم تا بلاخره حتی یک‌درصد مردم متوجه بشوند که سزای گران‌فروش نخریدن است. راه حل دانشگاه آزاد نرفتن به این دانشگاه است و الخ.
    من اصلا تصمیم گرفتم اول همه مطالب انتقادیم به دانشگاه عبارت «من از دانشگاه متنفرم» رو بنویسم که مشخص کنه لب مطلب چیه.
    بعدهم جمهوری دموکراتیک آریو معمولا مدت ۴ تا شش ماه پاییز و زمستان دچار افسردگی خفیف میشه. یخورده تحملم کنید و دندون رو جیگر بگذارید فصل بهار میشه و آریو هم مثل زمین باطراوت میشه.
    به امید اون روز.

    لایک

  6. پسر انقدر سخت نگیر ! انقدر زور نزن ! میترکی ها ! دق میکنی ها !
    ببینم شما خودت دانشگاه رو به نشانه اعتراض ترک کردی ؟ یا اینکه برای ترک تحصیل دنبال پا میگردی ؟ با خودت کنار بیا ، با خودن رو راست باش .
    موفق باشی
    ————————————————
    من قبلا هم گفتم. برای ترک تحصیل رفتم. اونها گفتند باید هزینه انصراف از تحصیل رو پرداخت کنی که چیزی حدود ۷۰۰ یا هشتصد هزار تومان میشد. منهم زورم اومد گفتم اصلا ندم چی؟ گفتند اصل مدارک تحصیلیت رو از دانشگاه قبلی گرفتیم! اگه پول ندی مدارکت رو بهت پس نمی‌دیم!!!
    حالا من چه باید می‌کردم؟ این همه پول که برگردم سر خونه اول؟ بعد شماها بگین تو که اینقدر از دانشگاه مینالی خودت دانشجویی؟ اگه نیستی پس حرف نزن!
    من سه کار میکنم:
    ۱. درسم رو که تموم کردم دیگه دانشگاه تو این مملکت نمیرم.
    ۲. همه تلاشم رو می‌کنم که مردم بیشتری رو از رفتن به دانشگاه منصرف کنم.
    ۳. به پروژه ویکی‌ورسیتی می‌پیوندم.

    لایک


بیان دیدگاه

دسته‌بندی