این اواخر هوس کردم برم شانسم رو امتحان کنم به یکی غیر از احمدینژاد رای بدم شاید آمار شرکت در انتخابات بالا بره بلکه از کینه خامنهای نسبت به ما مردم کم شه و احمدینژاد رو از نخستوزیری عزل کنه! بعضی وقتها حس میکنم پدرها و مادرهای ما با ما کاری کردند که هیچ حیوانی با بچههای خود انجام نمیدهد. آنها همه بنیه تمدن ایران رو عجولانه خوردند و هیچ چیز پس ندادند فقط و فقط برای جند صباحی خوشی و توهم آب و برق و نفت مجانی! بلاخره یا کاری کردند یا با بیحرکت نشستن باعث شدند «کاری که نباید» بشه. الغرض:
در همین احوالات یک مرد میانسال دیدم شاید سیسال از خودم بزرگتر، که از من پرسید شما در انتخابات شرکت میکنی؟ گفتم بله. چاره دیگری ندارم. پرسید چطور؟ گفتم چون رسما تهدید شدیم. اگر رای ندیم احمدینژاد میاد و زندگیمون رو نابود میکنه! یک چند دقیقهای هر دو سکوت کردیم. بعد من پرسیدم شما شرکت میکنی؟ گفت بله. گفتم شما به کی رای میدی. صداش رو آورد پایین و گفت راستش به احمدی! گفتم به کی؟ گفت همین … احمدینژاد دیگه… گفتم چرا؟ گفت چون به نظرم از بقیه مثبت تره!
لحظهای احساس کردم میخواهد آه از نهادم بلند شه. تمام بحثهای وبلاگی و همه دور هم جمع شدنها با دوستان و صحبت از ارتقاء سطح دانایی مردم مملکت در سی سال اخیر برام مثل یک توده پشم شده بودند. میدونستم صحبت از دانشجوهایی که این آقا مسلما در عمرش اسمشون رو هم نشنیده و سیبزمینیهای انتخاباتی و ماجرای ۱۶آذر و ۱۸ تیر و فلان و بیسار فایدهای نداره. چون اگر تا الان داشت ایشون این حرف رو نمیزد. پس گفتم:
بهرحال سیاست مال نسل شماست. به نسل ما ربطی نداره که چه اتفاقی برا این کشور میافته!
وای به روزی که جمهوری دموکراتیک آریو هم تصمیم بگیره در نمایش بازی کنه.
——————————————————-
اگه ورتیگونه بگه رای نده رای نمیدم:دی
لایکلایک
By: ورتیگونه on مِی 20, 2009
at 7:45 ب.ظ.
برخی می گویند با این تهدید می خواهند میزان مشارکت را بالا ببرند اما در هر صورت من فکر می کنم باید کاری کرد با نشستن هیچ اتفاقی نمی افتد هرگز
———————————————————
خوب این رو اگه نخوندی یک نگاهی بهش بنداز:
http://majnown.wordpress.com/2009/05/20/%D8%A8%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%AF%D8%AA%D8%B1-%D8%AA%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%81-%D8%B4%D8%B1%D8%B9%DB%8C/#comment-352
لایکلایک
By: صندوقک on مِی 21, 2009
at 7:29 ق.ظ.
مشارکت حق همه ماست و با شرکت نکردن، حق خود را به رایگان در اختیار شخص یا اشخاصی می گذاریم که هر استفاده ای می خواهند از آن بکنند.
———————————————–
امروز آنتی تز مسئله رای دادن به دلیل انتخاب بد و بدتر رو از اینجا خوندم. به خانم صندوقک هم پیشنهاد کردم. البته شما حتما تا الان خوندیدش:
http://majnown.wordpress.com/2009/05/20/%D8%A8%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%AF%D8%AA%D8%B1-%D8%AA%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%81-%D8%B4%D8%B1%D8%B9%DB%8C/#comment-352
لایکلایک
By: لویاتان on مِی 21, 2009
at 1:30 ب.ظ.
سلام ظاهرا اینجا واسه خودت سلطنت میکنی:D
امروز شاگردهام سر کلاس ازم پرسیدن به کی رای میدی
نمیدونستم چی بگم!هیچی نگفتم
—————————————————————-
خانم معلم. اینجا قراره بولتن دموکراسی درونی من باشه. اگر واقعا شبیه سلطنت شده باید یک فکر اساسی کنم.
درضمن خوشحالم که یک خانم معلم به من کامنت دادن:)
لایکلایک
By: پیتزا on مِی 21, 2009
at 9:17 ب.ظ.
تعداد کسایی که رای نمیدن کمن. به نظر من یا باید «هیشکی» رای نده یا اینکه همه به غیر احمدی نژاد رای بدیم که دیگه امکان دست بردن تو نتایج هم نباشه.
در ضمن به نظر من انفعال و بی توجهی راهگشا نیست. باید کاری کنیم باید کاری کنیم باید کاری کنیم….
—————————————————
مشکلی که ما داریم اینه که ما مردم ضعیفی هستیم. جمهوری اسلامی خیلی راحت مارو بازی میده. وگرنه میتونستیم بجای استخاره کردن برای رای دادن همون روز انتخابات رو به یک روز شورش تبدیل کنیم. جمهوری اسلامی خیلی انتخابات برگذار میکنه. این میتونه نقطه ضعفش باشه. اگر همیشه سر وقت انتخابات مردم شورش کنند حداقل نتیجهاش اینه که رژیم روی دیکتاتوری خودش رو بلاخره رو میکنه و دست از دموکراتیک بازی برمیداره.
لایکلایک
By: saharlar on مِی 22, 2009
at 11:45 ق.ظ.
saharlar عزیز، من نفهمیدم اینی که میگی «همه رای بدیم که دیگه امکان دست بردن تو نتایج نباشه» مکانیسمش چطوریه؟
یعنی چطوری میشه که دست بردن در نتایج غیرممکن میشه؟
(فقط خواهش میکنم نگو که ما قبلاً رای دادیم شد، استدلال علمی میخوام)
————————————————-
منهم همین رو میخواستم بگم.
لایکلایک
By: ورتیگونه on مِی 22, 2009
at 10:18 ب.ظ.
«تعداد کسایی که رای نمیدن کمن. به نظر من یا باید “هیشکی” رای نده یا اینکه همه به غیر احمدی نژاد رای بدیم که دیگه امکان دست بردن تو نتایج هم نباشه.
در ضمن به نظر من انفعال و بی توجهی راهگشا نیست. باید کاری کنیم باید کاری کنیم باید کاری کنیم….
—————————————————
مشکلی که ما داریم اینه که ما مردم ضعیفی هستیم. جمهوری اسلامی خیلی راحت مارو بازی میده. وگرنه میتونستیم بجای استخاره کردن برای رای دادن همون روز انتخابات رو به یک روز شورش تبدیل کنیم. جمهوری اسلامی خیلی انتخابات برگذار میکنه. این میتونه نقطه ضعفش باشه. اگر همیشه سر وقت انتخابات مردم شورش کنند حداقل نتیجهاش اینه که رژیم روی دیکتاتوری خودش رو بلاخره رو میکنه و دست از دموکراتیک بازی برمیداره.»
————————————————————–
با این موافقم که مردم ضعیفی هستیم و با نظریه تون هم تا حدی! ولی مسئله اینه که ایران محدود به تهران و چند شهر انگشت شمار دیگه نیست. شما اگه یه سر به شهرستانها بزنین مردم هنوز هم — به نظر من با کله شقی–طرفدار این نظامند!
متاسفانه ماها متحد نیستیم از یه دست نیستیم…و این همون ضعف ماست. اگه پشت هم بودیم از 18 تیر ماه 76 نهایت استفاده رو میکردیم..ولی ببینین الان کجاییم؟ سر جامون..هیچ تکونی به خودمون ندادیم و واسه اینم بهونه های خوبی واسه خودمون داریم..
لایکلایک
By: saharlar on مِی 23, 2009
at 1:17 ق.ظ.
به ورتیگونه:
شاید بهتر بود میگفتم امکان دست بردن تو نتایج کمتر بشه.
لایکلایک
By: saharlar on مِی 23, 2009
at 1:26 ق.ظ.
بازم جواب من نشد.
اگه همه رای بدن چطوری میشه که دست بردن در نتایج امکانش کمتر میشه؟ مکانیسمش چطوریه؟
—————————————————-
بله منهم میخواستم همین رو بپرسم. چطوری؟
لایکلایک
By: ورتيگونه on مِی 23, 2009
at 12:56 ب.ظ.
منم اگه بدم به محمود جون میدم!
محمود عشقه! کسی حق نداره راجع بهش اینطوری بگه 😉
ولی من فکر میکنم محمود شانسه ماس. نباید از دستش بدیم.
با رای ندادن دو تیر و یه نشون میزنیم. هم اینکه به خامنهای یه تلنگری زدیم هم اینکه شانسه محمودو بردیم بالاتر.در شرایط فعلی تنها محمود ممکنه باعث بیداری این ملّت خفته در خواب خرگوشی بشه. این دوتا مشنگم آوردن که واسه مردم لالائی بخونن که بیشتر خوابشون ببره (کروبی و میریو میگم). البته فک کنم خوده خامنهای هم گزینهی ایدهآلش محمود باشه؛ ولی نمیدونم چرا؟
—————————————————————————
من میگم محمود دنبال یک دیکتاتوری نظامی هست چیزی که بر خلاف خامنهای که عقلش تقریبا زایل شده بقیه نظام رو به وحشت انداخته. حالا اگر محمود سر کار بیاد این مردم بیدار نمیشن! چرا؟ چون عرب رو سیر نگهدار ایرانی رو گرسنه! ایرانیها با گرسنگی و رنج بیدار که نمیشن هیچ، بلکه خفه تر هم میشن. حالا اوضاع من و میثم و کلا ما ایرانیها چی میشه؟
یک پسر عذبی، روزی روزگاری پدر مادر پیری داشت. بخاطر همین هیچکس نمیومد زنش بشه. روزی یه دعای عجیبی کرد. گفت خدایا چی میشه این مادر ما بمیره این پدرمون بره یک زن جوون بگیره بعد خودشم که پیره در نتیجه ما میریم با زن بابا حالی به حولی! زد و دست بر قضا پدر مرد و مادر رفت یک شوهر قل چماق خفن برداشت آورد. پدر ناتنی که از قرار خیلی هم حوس قوی داشت هم ترتیب مادر رو میداد هم ترتیب پسره رو. یک روز که پسر داشت از زیر درد بلند میشد رو به آسمون کرد و گفت: خدایا نوکرتیم! چی گفتیم چی شد!
اگه محمود بیاد دیگه حالا حالاها این مملکت به حال عادی بر نمیگرده. این عوضی هیچی حالیش نیست. میتونه هممون رو بگذاره سایه دیوار تیربارون کنه. محمود یعنی حاله نورانی. میدونی یعنی چی؟ به همه فلاکتهایی که تا الان کشیدیم باید یک بشین پاشو دیگر هم اضافه کنیم. یک دیکتاتوری نظامی. نه! محمود نه میثم. این دیگه نمیشه.
لایکلایک
By: میثم on جون 1, 2009
at 11:50 ق.ظ.